زیبانگار

نگار من،سر زلفت چه خوش کشیده به بندم...

زیبانگار

نگار من،سر زلفت چه خوش کشیده به بندم...

زیبانگار
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است


دم غروب،نگاه منتظر مبهم تمام فصول...به حجم وقت نشست

و انتظار سرآمد،غروب پیدا شد

نماز مغرب و عشاء به عرض عشق گذشت...

و طول راز و نیازم ز ارتفاع غمت ممتد شد.

و بوی باغچه می گفت: ز خانه بیرون شو

و من به شوق دیدن باران به کوچه برگشتم

چه حرفهای عجیبی زدیم بر سر دل

چه حرفهای قریبی نگفته ایم هنوز

دلم گرفته عزیز...

چرا نمی خواهی؟! که مرد عاشق تو، به وسعت غم ابری آسمان برود.. و هی خیس شود از سخاوت باران

چرا نمی آیی؟! که خود گیاه شویم... و باز...خیس شویم

چه فکر نازک شادی که وصل ممکن هست

و هیچ فاصله ای نیست ... اگر...

به ماهی تشنه کمی آب دهیم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۳۰
فرهاد


می توانم بپرسم عطرت چیست؟!

بوی خوشبختی می دهی انگار

دل من خوش،برای من زده ای؟

عطر تازه به رسم یک تکرار؟

پای بر چشم من گذار دمی

عطر تو می وزد درون تنم

منو تو در کنار هم هستیم

خوش به حال میان پیرهنم

حسرت لمس شانه هایت چند؟

پیر گشتم ز دوری راهت

گفته بودم " کنار هم هستیم"

کاش نزدیک بود رویایت

چه کنم؟ چاره ای جز اینم نیست

بوی عطرت برای من کافیست!

ما ز هم گرچه این همه دوریم

یادگارت در این نفس باقیست

کاش امروز تو را می دیدم

مثل درد است عمق غمهایت

"دوستت دارم" این معادله ایست

حل شده در نهان و پیدایت


دانلود آهنگ محسن چاوشی به نام دوست داشتم


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۸
فرهاد