زیبا و سرخ،مثل تو رنگی ندیده ام
از گرمی حضور تو لبخند چیده ام
در گستره ی چشم دلم فرش می کنی
آن دامنی که بر تن سبز تو دیده ام
بر من وزیده ای که وجودم به رنگ توست
در لحظه ی عبور تو خود را شنیده ام
بابونه ها پیام حضور تو می دهند
میلاد توست،خوشتر از این من چه دیده ام؟
شیرین تر از زمان تولد،چه ساده ای
"مِهر " تو را به قامت رعنا کشیده ام
عریان تر از همیشه نشستی مقابلم
یکرنگ تر از نگاه تو رنگی ندیده ام
آغوش می گشایی و در آغوش می کشی
تو فصل آخری که به پایت دویده ام
دنیا آمدی که سرآغاز من شوی
این جامه را به عشق تو از تن دریده ام